بی نظیره خیلی افسوس میخورم نمیتونم استاد عملی مدیتیشن داشته باشم اگه کسی میتونه لطفا منو راهنمایی کنه چون بی نهایت شیفته ی شناخت درونی هستم اما نمیدونم از کجا باید شروع کرد.استاد اشو خیلی روم تاثیر مثبته گذاشته و...
تمامی زیبایی ها در تنهایی رخ می دهد. هیچ اتفاقی در ارتباط با دنیای ماورا رخ نخواهد داد؛ مگر در انزوا. ذهن بیرون گرا، شما را طوری شرطی کرده است که وقتی تنهایید،
احساس خوبی ندارید. ذهن بیرون گرا به شما می گوید، به این طرف و آن طرف بروید و آدم های مختلف را ملاقات کنید؛ زیرا شادی در با دیگران بودن است،
در حالی که این درست نیست. شادی ای که در کنار دیگران حاصل می شود، سطحی است و شادی ای که در تنهایی و انزوا رخ می دهد، بسیار عمیق است.
هنگامی که تنها هستید، از این تنهایی لذت ببرید، آواز بخوانید، برقصید یا ساکت و آرام بنشینید و منتظر باشید تا اتفاقی رخ دهد.
تنهایی خود را تبدیل به انتظار کنید و به زودی کیفیت جدیدی را تجربه خواهید کرد که غم نیست. اگر از عمق تنهایی چیزی بچشید، متوجه می شوید
که همه رابطه های بیرونی، سطحی اند. حتی عشق نمی تواند ژرفای تنهایی را داشته باشد؛
زیرا در عشق دیگری وجود دارد و همین حضور دیگری شما را به سوی سطح می کشاند. هنگامی که دیگری وجود ندارد و حتی فکر دیگری هم از ذهن نمی گذرد،
حقیقتا تنها هستید و در خود غرق شده اید، نترسید. ابتدا این غرق شدن به مرگ می ماند و اندوهی وجودتان را فرا می گیرد؛ زیرا شادی را در بودن با دیگران تجربه کرده اید.
اندکی صبر کنید و اجازه دهید عمیق تر در تنهایی خود فرو روید و سکوت و آرامشی تازه را تجربه کنید؛
سکوتی که در آن هیچ چیز حرکت نمی کند و همه چیز در رقص و حرکت است. موارد متناقض، یکدیگر را ملاقات می کنند و اختلافها از بین می رود.
" شجاعت آن نیست که از آدم های شجاع تقلید کنی،بلکه آن است که به شیوۀ خود زندگی کنی و بهای آن را نیز بپردازی.
حتا اگر بهای به شیوۀ خود زیستن،خودِ زندگی باشد،باز ارزش آن را دارد.زیرا در چنین شیوۀ زیستن است که روح به دنیا می آید.
هنگامی که کسی آماده است تا برای چیزی بمیرد،همین آمادگی و شور اوست که او را دوباره متولد می کند.
اگر در این آمادگی رنجی نهفته است،رنجِ زایمان است.به شیوۀ خویش زیستن،شجاعت می خواهد،دل و جرأت می خواهد.
به شیوۀ خود زندگی کن،شبیه خودت باش و بس.نگران عوام نصیحت گو نباش. زندگی خود را ترسیم کن. از روی نقش کهنۀ دیگران نقاشی نکن،خلاق باش!
اگر هم در شیوۀ خود بر خطا باشی،بهتر از آن است که دیگران بجای تو زندگی کنند و تو بر صواب باشی؛زیرا کسی که به شیوۀ دیگران زندگی می کند و بر صواب است،
زندگی را به بطالت می گذراند،و کسی که به شیوۀ خود زندگی می کند و بر خطاست،بالاخره دیر یا زود از خطای خویش درس خواهد گرفت.
او خطای خویش را دست مایۀ تجربه ای تازه خواهد کرد و با تجربه های خویشتن خواهد بالید.
تنها کسانی تجربه خواهند کرد و خواهند آموخت که آمادۀ خطاها و اشتباه های خویش اند و بهترین راه اشتباه کردن آن نیست که به دیگران گوش بسپاری،
بلکه آن است که به شیوۀ خود زندگی کنی و با چشمان خود ببینی!..."
عشق پرنده ای آزاد و رها- ترجمه : مسیحا برزگر
روزی جنگجویی نزد استاد ذن، هاکوین آمد وپرسید:
"آیا بهشت وجهنم وجود دارد؟"
هاکوین پاسخ داد:
"تو کیستی؟
جنگجو گفت: "من رئیس سامورایی های امپراطور هستم"
"تویک سامورایی هستی!؟
اما چهره تو به گدایان می ماند"
سامورایی ازاین حرف به خشم آمد وشمشیرش را فوراً از نیام بیرون کشید.
هاکوین که آرام وبی جنبش در مقابل جنگجو ایستاده بود،
گفت: "اکنون دروازه های دوزخ به روی توگشوده شد"
سامورایی با مشاهده ی متانت او،
شمشیرش را به نیام باز گرداند وبه آرامی و احترام تعظیم کرد
آنگاه هاکوین گفت: "اکنون دروازهای بهشت به روی تو گشوده شد."
بهشت دوزخ دومنطقه جغرافیایی نیستند.
بهشت ودوزخ را نباید اینجا وآنجا جستجو کرد.
برای یافتن آن به خویشتن خویش سفر کن.
ما عادت کرده ایم همه چیز را بیرون از خودمان جستجو کنیم.
وقتی به خدا فکر می کنیم به آسمان نگاه می کنیم.
فکر می کنیم خدا شخصی است که در آسمان ها منزل دارد.
آزادگان چنین گمانی، از خدایی که بر تختی نشسته ونگاه تجارت پیشگانی که حاکی از سود زیان است را ندارند.
به یاد داشته باش اگر خدا را جایی بیرون از خود فرض کنی نخستین گام را در مورد دین داری بر نداشته ایی.
خدا اوج رستگاری توست!
شیطان ژرفای سقوط توست !
[quote='izedmehr']خود را به هستی واگذار . واگذار کردن خود بسیار زیباست ، زیرا تو را زیبا و برازنده می سازد و فرصت بزرگی را پیش رویت قرار می دهد
و خدا خیر و رحمتش را در حجمی وسیع بر تو جاری می سازد .
کسی که همواره در حال ستیز است ، بسته و دور از دسترس خداوند می ماند . کسی که رها و در آرامش است ،
کسی که با هستی دشمنی ندارد و به هیچ طریقی درصدد غلبه بر کسی یا چیزی نیست ، در دسترس خداوند است .
تمام درها و پنجره های او باز است . باد می تواند در او وارد شود و بر او بوزد . باران می تواند بر او ببارد و خورشید می تواند بر او بتابد . پس خدا می تواند در او وارد شود .
خدا گاهی در شکل باد وارد می شود ، گاهی در شکل باران و گاهی در شکل خورشید . اینها راههای ورود خدا در تو هستند .
او هرگز در شکل خدا وارد نمی شود . خدا یک شخص نیست . تو خدا را در شکل یک شخص ملاقات نخواهی کرد .
همیشه با او در شکل انرژی ای طبیعی تماس خواهی یافت . گلی که شکوفه زده خدایی است که بر تو سلام می کند و آسمان پر ستاره ...
خدا بازوانش را به روی تو گشوده و آماده در آغوش گرفتن توست . اما خدا تنها زمانی می تواند تو را در آغوش بگیرد و بر تو بوسه زند
که دست از ستیز برداری و گرنه چنان مشغول و درگیر خواهی بود که هیچ فرصتی برای عشق بازی با خدا نخواهی یافت .
زندگی یک رهرو باید سرشار از عشق به خدا باشد . رهروی همان عشق بازی با خداست و به همین دلیل آرامش ،
راحتی و رهایی عظیمی لازم است . این تنها چیز لازم است .[/quote]
خدا تنها زمانی می تواند تو را در آغوش بگیرد که دست از ستیز برداری..8-)
خود را به هستی واگذار . واگذار کردن خود بسیار زیباست ، زیرا تو را زیبا و برازنده می سازد و فرصت بزرگی را پیش رویت قرار می دهد
و خدا خیر و رحمتش را در حجمی وسیع بر تو جاری می سازد .
کسی که همواره در حال ستیز است ، بسته و دور از دسترس خداوند می ماند . کسی که رها و در آرامش است ،
کسی که با هستی دشمنی ندارد و به هیچ طریقی درصدد غلبه بر کسی یا چیزی نیست ، در دسترس خداوند است .
تمام درها و پنجره های او باز است . باد می تواند در او وارد شود و بر او بوزد . باران می تواند بر او ببارد و خورشید می تواند بر او بتابد . پس خدا می تواند در او وارد شود .
خدا گاهی در شکل باد وارد می شود ، گاهی در شکل باران و گاهی در شکل خورشید . اینها راههای ورود خدا در تو هستند .
او هرگز در شکل خدا وارد نمی شود . خدا یک شخص نیست . تو خدا را در شکل یک شخص ملاقات نخواهی کرد .
همیشه با او در شکل انرژی ای طبیعی تماس خواهی یافت . گلی که شکوفه زده خدایی است که بر تو سلام می کند و آسمان پر ستاره ...
خدا بازوانش را به روی تو گشوده و آماده در آغوش گرفتن توست . اما خدا تنها زمانی می تواند تو را در آغوش بگیرد و بر تو بوسه زند
که دست از ستیز برداری و گرنه چنان مشغول و درگیر خواهی بود که هیچ فرصتی برای عشق بازی با خدا نخواهی یافت .
زندگی یک رهرو باید سرشار از عشق به خدا باشد . رهروی همان عشق بازی با خداست و به همین دلیل آرامش ،
راحتی و رهایی عظیمی لازم است . این تنها چیز لازم است .
عاشق کسی بودن به دلیل نیاز ندارد.
اگر می توانید توضیح دهید که چرا عاشق کسی شده اید، این'' عشق=LOVE "نامیده نمی شود . این" علاقمندی=LIKE '' نامیده می شود.
تاریکی نمی تواند از تاریکی خارج شود: فقط نور می تواند این کار را انجام دهد. تنفر نمی تواند از تنفر خارج شود: تنها عشق می تواند این کار را انجام دهد.
چشم یکی از قدرتمند ترین ابزاریست که یک زن می تواند داشته باشد. با یک نگاه، می تواند صمیمی ترین پیام را منتقل کند.
پس از اینکه این ارتباط برقرار شد، کلمات از بین می روند.
هر کسی می تواند چهره شما را دوست داشته باشد، اما این قلب و شخصیت شماست که باعث می شود کسی با شما بماند ..!
منتظر نباشید کسی برای شما گل بیاورد، باغ خود را بکارید و روح خود را آراسته کنید .
شما ممکن است احساس کنید که از دست رفته و تنها هستید، اما خدا دقیقا می داند که کجا هستید ، و او یک طرح خوب برای زندگی شما دارد.
زیبایی در مورد داشتن یک چهره زیبا نیست. زیبایی در مورد داشتن یک ذهن زیبا، یک قلب زیبا، و مهمتر از همه، یک روح زیباست.
• در انتظار زمان نباشید. آن را بسازید.
• در انتظار عشق نباشید. آن را احساس کنید.
• در انتظار پول نباشید. آن را کسب کنید.
• در انتظار مسیر نباشید. آن راپیدا کنید.
• در انتظار فرصت نباشید. آن را ایجاد کنید.
• مقایسه نکنید. منحصر به فرد باشید.
• با بد شانسی های خود مبارزه نکنید. آنرا تغییر دهید.
• از شکست دوری نکنید.از آن استفاده کنید.
• در اشتباه اقامت نکنید. از آن بیاموزید.
• چشمانتان را نبندید. ذهن خود را باز کنید.
• از زندگی فرار نکنید. آن را در آغوش بگیرید...
گاهی اوقات آرزو می کنم می توانستم به همان روشی که مرا آزار دادی ؛ تو را اذیت می کردم. اما می دانم که اگر فرصتی داشتم ، این کار را نمی کردم.
شما هرگز نمی توانید مردم را تغییر دهید، آنها همانی هستند که هستند، این را بپذیرید. اما همیشه می توانید خودتان را تغییر دهید که چه احساسی در مورد آنها دارید.
زیبا بودن به این معناست که شما خودتان باشید. نیازی نیست که توسط دیگران پذیرفته شوید شما نیاز دارید که خودتان را بپذیرید
چرا ما چشمهایمان را می بندیم زمانی که دعا می کنیم، زمانی که گریه می کنیم، زمانی که می بوسیم یا زمانی که رویا می بینیم ؟!
به دلیل اینکه زیبا ترین چیزها در زندگی دیده نمی شوند ، بلکه تنها توسط قلب احساس می شوند..
نگرش منفی مانند لاستیک پنچر است ... تا زمانی که آن را عوض نکنید نمی توانید به هر جا بروید .
"این مهم نیست که شما یک گل رز یا یک گل نیلوفر آبی یا یک گل همیشه بهار باشید آنچه مهم است گلدهی است." اوشو
شاد و پر انرژی باشید...
یک روز تمام زندگی شما در برابرچشمانتان نمایان خواهد شد. اطمینان حاصل کنید که ارزش تماشا کردن داشته باشد.
مهم نیست که دیگران شما را چگونه می ببینند. اینکه شما خودتان را چطور می بینید یعنی همه چیز .
به نظر من همه ما در زندگی وارد بازی از پیش نوشته شده ای می شویم بنام دیو و پری...
و با گذر از مسیر و خانه های این بازی انتخاب میکنیم که کدامیک از این دو باشیم و هیچ کدام بد نیستند ولی بد ماجرا کسانی هستند که خود را پری نشان می دهند ولی دیوند!
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ریشهها و بالها: مجموعهای از سخنان و تعالیم اوشو
احساس خوبی ندارید. ذهن بیرون گرا به شما می گوید، به این طرف و آن طرف بروید و آدم های مختلف را ملاقات کنید؛ زیرا شادی در با دیگران بودن است،
در حالی که این درست نیست. شادی ای که در کنار دیگران حاصل می شود، سطحی است و شادی ای که در تنهایی و انزوا رخ می دهد، بسیار عمیق است.
هنگامی که تنها هستید، از این تنهایی لذت ببرید، آواز بخوانید، برقصید یا ساکت و آرام بنشینید و منتظر باشید تا اتفاقی رخ دهد.
تنهایی خود را تبدیل به انتظار کنید و به زودی کیفیت جدیدی را تجربه خواهید کرد که غم نیست. اگر از عمق تنهایی چیزی بچشید، متوجه می شوید
که همه رابطه های بیرونی، سطحی اند. حتی عشق نمی تواند ژرفای تنهایی را داشته باشد؛
زیرا در عشق دیگری وجود دارد و همین حضور دیگری شما را به سوی سطح می کشاند. هنگامی که دیگری وجود ندارد و حتی فکر دیگری هم از ذهن نمی گذرد،
حقیقتا تنها هستید و در خود غرق شده اید، نترسید. ابتدا این غرق شدن به مرگ می ماند و اندوهی وجودتان را فرا می گیرد؛ زیرا شادی را در بودن با دیگران تجربه کرده اید.
اندکی صبر کنید و اجازه دهید عمیق تر در تنهایی خود فرو روید و سکوت و آرامشی تازه را تجربه کنید؛
سکوتی که در آن هیچ چیز حرکت نمی کند و همه چیز در رقص و حرکت است. موارد متناقض، یکدیگر را ملاقات می کنند و اختلافها از بین می رود.
حتا اگر بهای به شیوۀ خود زیستن،خودِ زندگی باشد،باز ارزش آن را دارد.زیرا در چنین شیوۀ زیستن است که روح به دنیا می آید.
هنگامی که کسی آماده است تا برای چیزی بمیرد،همین آمادگی و شور اوست که او را دوباره متولد می کند.
اگر در این آمادگی رنجی نهفته است،رنجِ زایمان است.به شیوۀ خویش زیستن،شجاعت می خواهد،دل و جرأت می خواهد.
به شیوۀ خود زندگی کن،شبیه خودت باش و بس.نگران عوام نصیحت گو نباش. زندگی خود را ترسیم کن. از روی نقش کهنۀ دیگران نقاشی نکن،خلاق باش!
اگر هم در شیوۀ خود بر خطا باشی،بهتر از آن است که دیگران بجای تو زندگی کنند و تو بر صواب باشی؛زیرا کسی که به شیوۀ دیگران زندگی می کند و بر صواب است،
زندگی را به بطالت می گذراند،و کسی که به شیوۀ خود زندگی می کند و بر خطاست،بالاخره دیر یا زود از خطای خویش درس خواهد گرفت.
او خطای خویش را دست مایۀ تجربه ای تازه خواهد کرد و با تجربه های خویشتن خواهد بالید.
تنها کسانی تجربه خواهند کرد و خواهند آموخت که آمادۀ خطاها و اشتباه های خویش اند و بهترین راه اشتباه کردن آن نیست که به دیگران گوش بسپاری،
بلکه آن است که به شیوۀ خود زندگی کنی و با چشمان خود ببینی!..."
عشق پرنده ای آزاد و رها- ترجمه : مسیحا برزگر
"آیا بهشت وجهنم وجود دارد؟"
هاکوین پاسخ داد:
"تو کیستی؟
جنگجو گفت: "من رئیس سامورایی های امپراطور هستم"
"تویک سامورایی هستی!؟
اما چهره تو به گدایان می ماند"
سامورایی ازاین حرف به خشم آمد وشمشیرش را فوراً از نیام بیرون کشید.
هاکوین که آرام وبی جنبش در مقابل جنگجو ایستاده بود،
گفت: "اکنون دروازه های دوزخ به روی توگشوده شد"
سامورایی با مشاهده ی متانت او،
شمشیرش را به نیام باز گرداند وبه آرامی و احترام تعظیم کرد
آنگاه هاکوین گفت: "اکنون دروازهای بهشت به روی تو گشوده شد."
بهشت دوزخ دومنطقه جغرافیایی نیستند.
بهشت ودوزخ را نباید اینجا وآنجا جستجو کرد.
برای یافتن آن به خویشتن خویش سفر کن.
ما عادت کرده ایم همه چیز را بیرون از خودمان جستجو کنیم.
وقتی به خدا فکر می کنیم به آسمان نگاه می کنیم.
فکر می کنیم خدا شخصی است که در آسمان ها منزل دارد.
آزادگان چنین گمانی، از خدایی که بر تختی نشسته ونگاه تجارت پیشگانی که حاکی از سود زیان است را ندارند.
به یاد داشته باش اگر خدا را جایی بیرون از خود فرض کنی نخستین گام را در مورد دین داری بر نداشته ایی.
خدا اوج رستگاری توست!
شیطان ژرفای سقوط توست !
و خدا خیر و رحمتش را در حجمی وسیع بر تو جاری می سازد .
کسی که همواره در حال ستیز است ، بسته و دور از دسترس خداوند می ماند . کسی که رها و در آرامش است ،
کسی که با هستی دشمنی ندارد و به هیچ طریقی درصدد غلبه بر کسی یا چیزی نیست ، در دسترس خداوند است .
تمام درها و پنجره های او باز است . باد می تواند در او وارد شود و بر او بوزد . باران می تواند بر او ببارد و خورشید می تواند بر او بتابد . پس خدا می تواند در او وارد شود .
خدا گاهی در شکل باد وارد می شود ، گاهی در شکل باران و گاهی در شکل خورشید . اینها راههای ورود خدا در تو هستند .
او هرگز در شکل خدا وارد نمی شود . خدا یک شخص نیست . تو خدا را در شکل یک شخص ملاقات نخواهی کرد .
همیشه با او در شکل انرژی ای طبیعی تماس خواهی یافت . گلی که شکوفه زده خدایی است که بر تو سلام می کند و آسمان پر ستاره ...
خدا بازوانش را به روی تو گشوده و آماده در آغوش گرفتن توست . اما خدا تنها زمانی می تواند تو را در آغوش بگیرد و بر تو بوسه زند
که دست از ستیز برداری و گرنه چنان مشغول و درگیر خواهی بود که هیچ فرصتی برای عشق بازی با خدا نخواهی یافت .
زندگی یک رهرو باید سرشار از عشق به خدا باشد . رهروی همان عشق بازی با خداست و به همین دلیل آرامش ،
راحتی و رهایی عظیمی لازم است . این تنها چیز لازم است .[/quote]
خدا تنها زمانی می تواند تو را در آغوش بگیرد که دست از ستیز برداری..8-)
و خدا خیر و رحمتش را در حجمی وسیع بر تو جاری می سازد .
کسی که همواره در حال ستیز است ، بسته و دور از دسترس خداوند می ماند . کسی که رها و در آرامش است ،
کسی که با هستی دشمنی ندارد و به هیچ طریقی درصدد غلبه بر کسی یا چیزی نیست ، در دسترس خداوند است .
تمام درها و پنجره های او باز است . باد می تواند در او وارد شود و بر او بوزد . باران می تواند بر او ببارد و خورشید می تواند بر او بتابد . پس خدا می تواند در او وارد شود .
خدا گاهی در شکل باد وارد می شود ، گاهی در شکل باران و گاهی در شکل خورشید . اینها راههای ورود خدا در تو هستند .
او هرگز در شکل خدا وارد نمی شود . خدا یک شخص نیست . تو خدا را در شکل یک شخص ملاقات نخواهی کرد .
همیشه با او در شکل انرژی ای طبیعی تماس خواهی یافت . گلی که شکوفه زده خدایی است که بر تو سلام می کند و آسمان پر ستاره ...
خدا بازوانش را به روی تو گشوده و آماده در آغوش گرفتن توست . اما خدا تنها زمانی می تواند تو را در آغوش بگیرد و بر تو بوسه زند
که دست از ستیز برداری و گرنه چنان مشغول و درگیر خواهی بود که هیچ فرصتی برای عشق بازی با خدا نخواهی یافت .
زندگی یک رهرو باید سرشار از عشق به خدا باشد . رهروی همان عشق بازی با خداست و به همین دلیل آرامش ،
راحتی و رهایی عظیمی لازم است . این تنها چیز لازم است .
اگر می توانید توضیح دهید که چرا عاشق کسی شده اید، این'' عشق=LOVE "نامیده نمی شود . این" علاقمندی=LIKE '' نامیده می شود.
تاریکی نمی تواند از تاریکی خارج شود: فقط نور می تواند این کار را انجام دهد. تنفر نمی تواند از تنفر خارج شود: تنها عشق می تواند این کار را انجام دهد.
چشم یکی از قدرتمند ترین ابزاریست که یک زن می تواند داشته باشد. با یک نگاه، می تواند صمیمی ترین پیام را منتقل کند.
پس از اینکه این ارتباط برقرار شد، کلمات از بین می روند.
هر کسی می تواند چهره شما را دوست داشته باشد، اما این قلب و شخصیت شماست که باعث می شود کسی با شما بماند ..!
منتظر نباشید کسی برای شما گل بیاورد، باغ خود را بکارید و روح خود را آراسته کنید .
شما ممکن است احساس کنید که از دست رفته و تنها هستید، اما خدا دقیقا می داند که کجا هستید ، و او یک طرح خوب برای زندگی شما دارد.
زیبایی در مورد داشتن یک چهره زیبا نیست. زیبایی در مورد داشتن یک ذهن زیبا، یک قلب زیبا، و مهمتر از همه، یک روح زیباست.
• در انتظار زمان نباشید. آن را بسازید.
• در انتظار عشق نباشید. آن را احساس کنید.
• در انتظار پول نباشید. آن را کسب کنید.
• در انتظار مسیر نباشید. آن راپیدا کنید.
• در انتظار فرصت نباشید. آن را ایجاد کنید.
• مقایسه نکنید. منحصر به فرد باشید.
• با بد شانسی های خود مبارزه نکنید. آنرا تغییر دهید.
• از شکست دوری نکنید.از آن استفاده کنید.
• در اشتباه اقامت نکنید. از آن بیاموزید.
• چشمانتان را نبندید. ذهن خود را باز کنید.
• از زندگی فرار نکنید. آن را در آغوش بگیرید...
گاهی اوقات آرزو می کنم می توانستم به همان روشی که مرا آزار دادی ؛ تو را اذیت می کردم. اما می دانم که اگر فرصتی داشتم ، این کار را نمی کردم.
شما هرگز نمی توانید مردم را تغییر دهید، آنها همانی هستند که هستند، این را بپذیرید. اما همیشه می توانید خودتان را تغییر دهید که چه احساسی در مورد آنها دارید.
زیبا بودن به این معناست که شما خودتان باشید. نیازی نیست که توسط دیگران پذیرفته شوید شما نیاز دارید که خودتان را بپذیرید
چرا ما چشمهایمان را می بندیم زمانی که دعا می کنیم، زمانی که گریه می کنیم، زمانی که می بوسیم یا زمانی که رویا می بینیم ؟!
به دلیل اینکه زیبا ترین چیزها در زندگی دیده نمی شوند ، بلکه تنها توسط قلب احساس می شوند..
نگرش منفی مانند لاستیک پنچر است ... تا زمانی که آن را عوض نکنید نمی توانید به هر جا بروید .
"این مهم نیست که شما یک گل رز یا یک گل نیلوفر آبی یا یک گل همیشه بهار باشید آنچه مهم است گلدهی است." اوشو
شاد و پر انرژی باشید...
مهم نیست که دیگران شما را چگونه می ببینند. اینکه شما خودتان را چطور می بینید یعنی همه چیز .
به نظر من همه ما در زندگی وارد بازی از پیش نوشته شده ای می شویم بنام دیو و پری...
و با گذر از مسیر و خانه های این بازی انتخاب میکنیم که کدامیک از این دو باشیم و هیچ کدام بد نیستند ولی بد ماجرا کسانی هستند که خود را پری نشان می دهند ولی دیوند!